
کاروانی دلشکسته، غم دیده ، مصیبت کشیده، کتک خورده و خسته ولی استوار، مصصمم، آرام ، مملو از یقین در راهند بعد از چهل روز دوری بار دیگر محبویشان را زیارت می کنند. چه می شود بعد از این همه سختی و مشقت و بی کسی نمی شکنند؟ دچار بیماری روانی، اضطراب، افسردگی، ترس و بی قراری، بازگشت از اصول اولیه و روی برگردانی از باورها و ارزش ها نمی شوند؟ اگر هر یک از ما فقط و فقط یکی از وضعیت های آنان را داشتیم چه عکس العملی ممکن بود داشته باشیم؟ تفاوت ما و این قافله (که جز چند نفر که معصوم بودند مابقی زنان و کودکان معمولی بودند) در چیست؟
برای پاسخ گویی به چند مثال توجه کنید: وقتی می بینید خروجی یک مدرسه دانش آموزان موفق و قبولی در رشته های عالی در دانشگاه است، می گوید این مدرسه، مدرسه خوبی است. یا وقتی محصولات یک کارخانه ای را می بینید که کارکرد عالی دارد می گویید: فلان کارخانه محصولات خوب تولید می کند. به عبارت دیگر این افراد در اوج شداید نمی شکنند و آرامش خود را حفظ می کنند یعنی خروجی این اندیشه و باور یا مکتب اینان اند. یعنی شاهد مثالهای از این تربیت و برنامه ریزی هستند. این به معنای خروج تربیت به نحو تمام و اکمل است. آفرین به مکتبی که می تواند اندیشه اش را در عمل به اثبات برساند. و آن قافله ای خسته ولی مصمم است. قافله ای که آخر مصایب را دیده است ولی روح بزرگ و بزرگتر شده است. امید است ذره ای از این شیوه تربیت در وجود ما کارا باشد.
منیره کردلو مسئول مرکز مشاوره صبا تمام سعی خود را برای برخورداری شما از مشاوران و روانشناسان مجرب نموده و آماده عقد قرارداد با مدارس دوایر دولتی و غیر دولتی می باشد.
:: موضوعات مرتبط:
مناسبت ها ,
,
:: برچسبها:
مناسبت ها ,
:: بازدید از این مطلب : 350
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0